مقدم دوست در اولین اثر سینمایی خود، کارگردانی خوش قریحه و کار بلد نمایان شد. اما افسوس از مضمون فیلم که اعصاب خرد کُن بود و کُند، با حال و هوایی درونی. البته سوژه جدید بود، اما اصلاً کشش و جذابیت برای یک کار بلند سینمایی نداشت.
دو مسئله در فیلم کاملاً به چشم می آید؛ یکی سابقه فیلمنامه نویسی مقدم دوست که باعث شده فیلمنامه خوبی از کار درآید و دیگری حضور حمید نعمت ا... در مقام مشاور کارگردانی است که فرم و ساختار فیلم را به کارهای او نزدیک کرده است.
سر به مُهر قصه دختری خجالتی و کم رو است و ابتدایی ترین مسائل را نمیتواند به اطرافیان بگوید. نماز برای او بسیار اهمیت دارد، اما از دیگران خجالت می کشد و نمی تواند جلوی آنها نماز بخواند و حتی نمی تواند بگوید "می خواهم نمازم را بخوانم" و در اثر این خجالت تا جایی پیش می رود که به دیگران بدبین می شود.
فیلمنامه به خوبی پرداخت شده است و جزئیات، همچون پازلی هوشمند در کنار هم چیده شده و به یک کُلِّ هدفمند و منطقی می رسند. شخصیت پردازیِ لیلا حاتمی عالی است و مخاطب با او کاملاً همذات پنداری می کند. قاب بندیها، میزانسن، نورپردازی و تدوین، همگی در خدمت داستان و از هارمونی کامل برخوردار است. اما وقتی پای مخاطب عام و گیشه به میان می آید، اصلیترین مسئله، کشش و جذابیت سوژه و مضمون است که متاسفانه، فیلم فاقد آن است. همه چیز در فیلم خوب است اما جان ندارد، نمیکِشَد و انگیزه مخاطب برای همراهی با فیلم تحریک نمی شود. چرا که مسئله فیلم به مسئله مخاطب تبدیل نمی شود.
در مجموع فیلم خوبی است هرچند مخاطب عامِ چندانی نخواهد داشت. اما حداقل مثل فیلمهای زیادی از جشنواره امسال، سرمایه را دور نریخته است.
آینده روشنی در انتظار مقدم دوست است. هنرمندی که با اندوختن تجربیات زیادی در حوزه فیلمنامه نویسی که به نظر بنده پایهی سینما است، با قدمهای محکم وارد عرصه کارگردانی شده است.
ارسال نظر